شعر ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
.: شاعر: حافظ / گوینده: ژاله صادقیان :.
برای دانلود رایگان دکلمه به ادامه مطلب مراجعه کنید
شعر ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی از حافظ :
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی | دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی | |
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد | کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی | |
دایم گل این بستان شاداب نمیماند | دریاب ضعیفان را در وقت توانایی | |
دیشب گله زلفش با باد همیکردم | گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی | |
صد باد صبا این جا با سلسله میرقصند | این است حریف ای دل تا باد نپیمایی | |
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم | رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی | |
ساقی چمن و گل را بی روی تو رنگی نیست | شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی | |
ای درد توأم درمان در بستر ناکامی | و ای یاد توأم مونس در گوشه تنهایی | |
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم | لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی | |
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست | کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی | |
زین دایره مینا خونین جگرم می ده | تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی | |
حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد | شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی |