شعر زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
.: شاعر: حافظ / گوینده: ژاله صادقیان :.
برای دانلود رایگان دکلمه به ادامه مطلب مراجعه کنید
شعر زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست از حافظ :
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست |
|
پیرهن چاک و غزل خوان و صُراحی در دست |
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان |
|
نیم شب، دوش به بالین من آمد بنشست |
سر فراگوش من آورد به آواز حزین |
|
گفت: «ای عاشق شوریدهٔ من، خوابت هست؟» |
عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند |
|
کافر عشق بود گر نشود باده پرست |
برو ای زاهد و بر دُردکشان خرده مگیر |
|
که ندادند جز این تُحفه به ما روز اَلَست |
آن چه او ریخت به پیمانهٔ ما نوشیدیم |
|
اگر از خَمر بهشت است وگر باده مست |
خنده جام مِی و زلف گره گیرِ نگار |
|
ای بسا توبه که چون توبهٔ حافظ بشکست |
|