شعر روشنی، من، گل، آب

.: شاعر: سهراب سپهری / گوینده: خسرو شکیبایی :.

 

 

 

شعر روشنی، من، گل، آب از سهراب سپهری :

دومین شعر از دفتر «حجم سبز» :

ابری نیست . 
بادی نیست‌. 

می نشینم لب حوض‌: 
گردش ماهی ها ، روشنی ، من ، گل ، آب‌. 
پاکی خوشه زیست‌. 

مادرم ریحان می چیند. 
نان و ریحان و پنیر ، آسمانی بی ابر ، اطلسی هایی تر. 
رستگاری نزدیک : لای گل های حیاط‌. 

نور در کاسه مس ، چه نوازش ها می ریزد! 
نردبان از سر دیوار بلند ، صبح را روی زمین می آرد. 
پشت لبخندی پنهان هر چیز. 
روزنی دارد دیوار زمان ، که از آن ، چهره من پیداست‌. 
چیزهایی هست ، که نمی دانم‌. 
می دانم ، سبزه ای را بکنم خواهم مرد. 
می روم بالا تا اوج ، من پر از بال و پرم‌. 
راه می بینم در ظلمت ، من پر از فانوسم‌. 
من پر از نورم و شن 
و پر از دار و درخت‌. 


پرم از راه ، از پل ، از رود ، از موج‌. 
پرم از سایه برگی در آب‌: 
چه درونم تنهاست‌. 

 

دانلود مستقیم دکلمه این شعر با صدای خسرو شکیبایی