.: نویسنده:  صادق هدایت     راوی: مطهره مراد بیگی :.

کتاب صوتی چنگال

برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه کنید


 

  • درباره کتاب :

 

چنگال نوشته صادق هدایت داستان پسری است که خواهرش را می‌کشد همان‌طور که پدرش، زنش یعنی مادر احمد راوی داستان را، چنگال قصه‌ی آرزومندی دختری برای فرار از دست مادر زنی است که کتک می‌زند و ازدواجش با عباس و رفتن آن‌ها به النگه که سرزمین رویایی اوست. اما این ظاهر قضیه است در حقیقت این داستان، داستان تاریخ قاجار و آنچه بر این سرزمین گذشته است دلیل های ما برای اثبات موضوع از این قرار است. نام شخصیت‌های داستان نام پادشاهان قاجار و رجال و زنان آن دوره است...

در قسمتی از کتاب صوتی چنگال می‌شنوید:

سید احمد همینکه وارد خانه شد، نگاه مظنونی به دور حیاط انداخت، بعد با چوب دستی خودش به در قهوه‌ای رنگ اطاق روی آب انبار زد و آهسته گفت:
ربابه... ربابه...
در باز شد و دختر رنگ پریده‌ای هراسان بیرون آم:
داداشی تو هستی؟ بیا بالا
دست برادرش را گرفت و در اطاق تاریک کوچک که تا کمرکش دیوار نم کشیده بود داخل شدند.
سید احمد عصایش را کنار اطاق گذاشت و روی نمد کهنه گوشة اطاق نشست. ربابه هم جلو او نشست ولی بر خلاف معمول ربابه اخم آلود و گرفته بود. سید احمد بعد از آنکه مدتی خیره به چشمهای اشکآلود او نگاه کرد از روی بی میلی پرسید :
ننجون کجاست؟
ربابه با صدای نیم گرفته گفت:
گور مرگش اون اطاق خوابیده
 خوابیده؟
آره… امروز من آشپزخانه را جارو میزدم، چادرم گرفت به کاسة چینی، همانیکه رویش گلهای سرخ داشت.
افتاد و شکست… اگر بدانی ننجون چه بسرم آورد… گیسهایم رو گرفت مشت مشت کند… هی سرم را بدیوار میزد، به ننم فحش میداد. میگفت آن ننة گور بگوریت، بابام هم اونجا وایساده بود میخندید…
سید احمد خشمگین: می‎‌خندید؟
هی خندید خندید… میدونی حالش بهم خورده بود. همان جوریکه یکماه پیش شد، بعد یک مرتبه دهنش کف کرد، کج شد. آنوقت پرید ننجون رو گرفت، آنقدر گلویش را فشار داد که چشمهایش از کاسه در آمده بود. اگر ماه سلطان نبود خفه‌اش کرده بود. حالا فهمیدم ننمون را چه جور کشت.

 

 

::::  دانلود فایل  :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

 

دانلود لینک مستقیم 18:30 کتاب صوتی چنگال 1
       
 

 


  ::: برای حمایت از آثار صوتی منتشر شده در سایت اینجا کلیک کنید :::